کد مطلب:148277 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:245

چگونه به قیام کربلا نگاه کنیم
یكی از اصول مهم در تحلیل پدیده های سرنوشت ساز و اثرگذار، پدیده ی الهی انسانی و جاودانه «عاشورای حسینی» این است كه بدانیم و بیابیم با چه روش و متدی به شناخت و سنجش آن اهتمام ورزیده ایم، آیا تنها از روش نقلی، گزارشی و اخباری است یا از روش فلسفی، عقلانی، تحلیل درونی و از منظر فلسفه ی تاریخی نیز به آن می نگریم؟ پاسخ این است كه گرچه نهضت امام حسین علیه السلام به لحاظ تاریخی دارای منابع و مصادر فراوان و حتی بسیاری از جزئیات نیز شفاف و روشن است، فقط باید زحمت مطالعه و بررسی اسناد تاریخی را به خود بدهیم و نگرش گزارشی به حادثه عظیم كربلا نیز دیدگاه مثبت و وسیعی را نیز در معرض ما می گذارد.اما در طول تاریخ تحریف هایی از سوی (دشمنان آگاه) و دوستان ناآگاه صورت پذیرفت و استفاده از متد نقلی در شناخت قیام كربلا، شناخت محدود، سطحی و یك سویه می دهد. لازم و ضروری است كه از متد عقلی و تحلیل فلسفی یعنی شناخت ریشه های پیدایش، حدوث نهضت، اهداف و انگیزه ها، زمینه ها، زمان تكوین، توسعه ی آن قیام


الهی و زنده كننده ی اسلام ناب محمدی نیز بهره های كافی و وافی را ببریم.

حقیقت آن است كه اگر ما به تاریخ به عنوان منبعی از معرفت و بستری برای بصیرت و عبرت بنگریم و حوادث و زمینه های فرهنگی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی، روحی و روانی، دینی و معنوی و اخلاقی و... درونی جامعه ی اسلامی زمان حسین بن علی علیه السلام را مورد كنكاش و كاوش های دقیق علمی، تحلیل خردمندانه و دردمندانه قرار دهیم، می توانیم بین وقایع و حوادث قبل از قیام كربلا و قیام عاشورا پیوند برقرار كنیم و رابطه علل و معلولی بین سقیفه در سال یازدهم هجرت با حادثه ی غم انگیز و عبرت آموز كربلا در سال شصت و یكم هجرت را دقیقا بشناسیم و تحلیل نمائیم و به سئوالاتی چون:

چرا حادثه ی كربلا رخ داد؟ چرا امام حسین علیه السلام شیوه برخوردش با خلافت مثل شیوه ی برخورد امام علی علیه السلام با خلافت های قبل و خلافت معاویه در شام نبود؟ چرا امام حسین علیه السلام به روش امام حسن علیه السلام عمل نكرد؟ مگر چه اتفاقی رخ داد؟ آیا تحلیل ما از نوع برخورد علی علیه السلام و امام حسن علیه السلام با وقایع و حوادث حكومتی، اجتماعی و سیاسی زمان خودشان نیز دچار آفات معرفتی و تاریخی نیست؟ آیا بازنگری و پژوهش در عصر علوی و شناخت علی علیه السلام نیز یك ضرورت عقلی، عملی، تاریخی و فرهنگی نخواهد بود؟ ما چگونه با واقعه كربلا برخورد می كنیم؟ چرا بین نسل های اول، دوم و سوم نهضت اسلامی و توحیدی پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلم فاصله و شكاف افتاد؟ عوام و خواص هر كدام چه نقشی داشته اند؟ چرا اسلام بدعت و خرافات، اسلام ابوسفیانی، ابوهریره ایی و كعب الاحباری جانشین اسلام ناب


محمدی، علوی، حسینی و ابوذری شده است؟ چرا اسلام خلافت، جانشین اسلام امامت و اسلام سلطنت بدل اسلام ولایت گشت؟ چرا امام حسین علیه السلام روش مبارزه و جهاد با خلافت را به جای روش فرهنگی و تبلیغی صرف برگزید؟ نفاق فرهنگی و دینی، اسلام نقابدار و تهی شده و اسلام منهای قرآن و عترت چگونه در میان مسلمین نفوذ كرد تا جائی كه برخی نماز خویش را بر نماز امام حسین علیه السلام ترجیح می دادند و برای رضای خدا و قرب الهی با امام معصوم زمان خویش جنگیدند؟ آیا تاریخ تكرار پذیر و قابل تجربه است؟ آیا انفعال، بی تفاوتی و توجیه گرایی اعمال فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و تجمل زدگی، گنج افروزی، اشرافیت، تخرب گرایی افراطی، تبعیض نژادی و طبقاتی، انقطاع های فرهنگی، گسست بین نسل ها، راحت طلبی و عافیت جویی گریبان خواص جامعه را نخواهد گرفت؟ آیا ولایت گریزی، ولایت ستیزی منافقانه، مردم گرایی افراطی، زمان زدگی، التقاط اندیشی، قلب حقایق، تحجر، واپس گرایی و سطحی نگری بیماریهایی نیستند كه دامن اندیشه، عمل، افكار و اخلاق بزرگان جامعه را بگیرند؟ براستی چرا عبرتهای عاشورا مطرح شد؟ چرا بر احیاء عنصر امر به معروف و نهی از منكر تكیه و تأكید شده است؟ آیا حادثه ای رخ داد كه تهدید كننده ی فرهنگ اصیل دینی و ارزشهای اسلامی و انقلابی بوده است؟ آیا اسلام ثروت و عافیت، بدعت و خرافات، سلطنت، اسلام بی دردان، منافقان قدیم و جدید، اسلام التقاط قدیم و جدید، اسلام سكولارها و لیبرالها سر برآورده و تهدیدی بر اسلام ناب نبوی، علوی و حسینی، اسلام پابرهنگان و مجاهدان و پیروان ولایت شده است؟ و آیا...

پاسخ بر چنین سئوالهای تاریخی و عصری نیاز به تأمل و تعمق


ژرف و شگرفی در شناخت، ارزیابی و تحلیل قیام امام حسین علیه السلام دارد و هر دو روش: الف - نقلی و تاریخی ب - عقلی و تحلیلی لازم و ضروری هستند و تطبیق و مقایسه زمان ما از جهات مختلف با زمان حادثه ی كربلا نیز امری معقول و بخردانه است تا نقاط قوت و ضعف خویش را بشناسیم. باید آسیب شناسی و آسیب درمانی، آفت شناسی، آفت ستیزی و آفت زدایی كنیم، تا خود، جامعه و رهبران جامعه را با معیار كربلا و میزان عاشورا تأویل و نقد و توزین نمائیم...

لازم به یادآوری است كه چند نكته ی مهم و اساسی تحلیلی در قیام عاشورا وجود دارد كه باید مؤلفه های اصیل مورد مطالعه و ارزیابی، قرار گیرند:

الف) نقش امام حسین علیه السلام به عنوان امام و رهبر حادثه ی كربلا، سخنان، نامه ها و خطابه های آن حضرت از مدینه به مكه و از مكه تا كربلا مؤلفه ی برتر و اصلی برای شناخت علل پیدایش قیام كربلا و اهداف انگیزه ها خواهند بود.

ب) نقش كاروان كربلا، اهل بیت امام علیه السلام به خصوص امام زین العابدین علیه السلام و حضرت زینب (س) و خطبه ها و سخنان آنان در تحلیل قیام كربلا.

ج) نقش یاران و اصحاب خاص و عام حسین بن علی علیه السلام و انگیزه ها، شعارهایشان و جایگاههای اجتماعی و طبقاتی كه داشتند و پاسخ به این سئوال مهم كه دو لایه دارد:

لایه اول: چرا و چگونه مردم علیه امام حسین علیه السلام جنگیدند؟ چرا امت اسلام با امام حسین علیه السلام مبارزه كردند؟!

لایه دوم: چگونه و چرا قیام امام حسین علیه السلام و اصحاب بسیار قلیل ولی باوفا و باصفایش عامل حیات مجدد اسلام اصیل، زلال، وحیانی


و ولائی شده است؟ چگونه هفتاد و چند نفر با خون خویش عامل احیاء فرهنگ، معارف اصیل اسلامی، ارزش های دینی و معنوی و عامل اصلاح امت اسلام شده اند؟

د) نقش ائمه معصومین علیهم السلام پس از قیام كربلا و اینكه چرا حسین علیه السلام حلقه واسط قرار گرفت؟

ه) نقش عالمان و دانشمندان دینی و اسلامی در احیاء و اصلاح حادثه كربلا و تأثیر آن در تمامی دوره ها چه بوده است؟

و) رسالت و مسئولیت خواص و عوام نسبت به اسلام ناب محمدی با الهام از قیام كربلا چه چیزهایی خواهد بود؟

ز) بررسی مقایسه ای و تطبیقی عصر حاضر با عصر پس از پیامبر اكرم صلی الله علیه و اله و سلم تا زمان امام حسین علیه السلام چه پیامدها و نتایجی در بر دارد؟

ح) وظیفه حكومت دینی در عصر حاضر چه چیزهایی است؟

ط) چه آفات و خطراتی حكومت دینی را از درون و برون تهدید می كند؟

ی) چه روشهای فرهنگی و تبلیغی با توجه به اقتضاء زمان و مكان برای صیانت از معارف و ارزش های ناب دینی و انقلابی وجود دارد و به عبارت دیگر نقد وضع گذشته، حال و بررسی آینده ی فرهنگی چگونه صورت می پذیرد؟ این مؤلفه ها و پرسشهایی است كه اگر مورد مداقه و نقادی عالمانه و زیركانه قرار گیرند افق نوینی را در تحلیل قیام كربلا فرا روی جامعه ی اسلامی و جوان خواهد گذاشت و آن زمان است كه عناصری محوری چون: 1- معرفت به حسین علیه السلام 2- محبت و عشق به حسین علیه السلام 3- الگوپذیری و اسوه آموزی از قیام كربلا 4- درس آموزی و عبرت اندوزی از حادثه ی عاشورا و نقد وضع و حال جامعه ی اسلامی و انقلابی 5- ایثار، نثار، جهاد و احیاء معروف و


اماته ی منكر و... در بطن و متن جامعه ی اسلامی و دینی متبلور خواهد شد و تا جامعه زنده، بیدار، پایدار، تحلیل گر، حسینی و عاشورایی و ولائی است از اسلام نفاق، فرهنگ التقاط و معرفت دینی مبتنی بر تحجر، تجدد، جمود، جهل، تحریف، انحراف، كاری ساخته نیست، تا روح درك دینی، درد دینی، روحیه ی معنویت خواهی، بازسازی اخلاقی و نوسازی معنوی در جامعه حضوری زنده و پرنشاط دارد از خصم درون و برون و مدعیان دروغین دین و آزادی، دموكراسی و مردم سالاری و خردگرائی، از سكولاریسم پیچیده و لیبرالیسم منافق، كاری برنخواهد آمد پس محرم محرم شویم و با عرفان، درایت و درابت و در عین حال عشق و عاطفه با حسین علیه السلام حشر و نشر داشته باشیم كه مقام معظم رهبری در تحلیل حادثه كربلا كه تحلیلی عالمانه، خردمندانه، دردمندانه و مقایسه ای و هشدارآمیز و انذار دهنده است، فرمودند چهار عنصر عبودیت، معرفت، عدالت و محبت دچار تحول و دگرگونی شد و فرمودند:

عاشورا غیر از درسها، عبرتهایی هم دارد، عمده ی عبرت های عاشورا مخصوص این زمان است همین زمان ما و كشور ما... [1] .

و الحمد لله رب العالمین


[1] (سخنان مقام معظم رهبري مدظله العالي - در جمع فرماندهان لشگر 27 حضرت رسول الله 20 / 3 / 1375).